چگونه می توانی از خود فرار کنی ؟
تلاش می کنی ،اما همیشه باز خود را می یابی .
می توانی در پس درختها وکوهها ،
در عمق غارها ،
پنهان شوی،
اما به هر سو که بنگری ،
خود را در آنجا می بینی
از خود به کجا می توانی پناه جویی؟
با این زندگی که در تو می رقصد ،در تو نفس می کشد و در توزنده است ،بمان!
باید به خود نزدیکتر شوی تا این را بدانی .
شاید بسیار دورتر از خود ایستاده ای ...
شوق و تمناهایت تورا بسیار دورتر نگهداشته است .
باید به خانه بازگردی ،
بیاد داشته باش
زمانی که زنده ای موهبتی عظیم در دست توست،
حتی یک لحظه آن را از دست مده.
پیش از آنکه خودشناسی آغازکنی ،
باید خود باشی .
مجبوری تمام این شخصیت ها را همانند لباسهایت از خود جدا کنی .
عریان !بی هیچ پوششی
و سپس آغاز کنی .
سلام دوستان عزیز بعد از مدتها یه وقت کوتاهی پیدا کردم که هم یه سری به و بلاگم بزنم هم یه مطلب زیبایی رو از کتاب (بشنو ازاین خموش) نویسنده :شری راجنیش براتون بزارم امیدوارم شما هم خوشتتون اومده باشه .
راستی تا یادم نرفته هم عید قربان رو تبریک می گم هم شب یلدا رو .
عمرتون 100 شب یلدا
دلتون قد یه دریا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه با ما
همیشه شاد باشین (نسرین)
تکه های دل من مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
وچه زشت
به منو سادگی ام خندیدی
به من و عشق پاک
که پر از یاد تو بود
و به یک قلب یتیم
که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود
تو برو ؛ برو تا راحت تر
تکه های دل خود را آرام
سر هم بند زنم ......................
می خوام امشب تا سحر امام رضا صدات کنم
بشینم تو حرم و تا می تو نم نگات کنم
حرمت غربت آئینه رو یادم میاره
حیرت غصه دیرینه رو یادم میاره
واسه غربت تو کفتر دل پر می زنه
توی آسمون آبی حرم سر می زنه
نذر کردم که بیام تو باغ آئینه کاریت
دست مریزاد داره این همه آئینه داریت
می خوام آئینه بشم تو حرم محترمت
گل نرگس بکارم تو گلدونای حرمت
بال بارون بشم و صحنتو جارو بکنم
تموم دنیا رو یا ضامن آهو بکنم
شاید امشب تو آئینه من نیگا کنی
بیای آروم پیشمو قفل سکوتو وا کنی
دردمو بهت بگم دردمو درمون بکنی
واسه سفره دلم خورشید و مهمون بکنی
ما فقط یک بار زندگی می کنیم حال اگر طوماری از دلائلی که (من نتوانستم )با خود به گور ببریم تنها معنی اش این است که (نتوانستیم ).
کسی می گفت : راه رسیدن به آرزوها این است (بهایش را به تمامی بپرداز)
هر کاری می توانی انجام دهی یا رؤیای توانستنش را داری ...آغازکن . در جسارت ؛نبوغ وقدرت و سحر نهفته است.
مؤفقیت صرفا از مقوله بخت است ؛شکست را بجوئید.
بدبختی نبوغ را نمایان می سازد و شکست آنرا می پوشاند.
در جایی خواندم اگر به سوگ آن چیزهائی نشسته اید که می خواستید و به دست نیاوردید به تمام آن چیزهائی بیندیشید که نمی خواستید و به دست هم نیاوردید.
هر جا که هستید همان جا نقطه آغازاست تلاش بیشتر امروز سازنده فردای متفاوت شماست .
یک درخت هر چقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز می شود طولانی ترین سفرها با اولین قدم ........
خواستن توانستن است
زندگی آنقدرها جدی نیست بیائید شوخی را جدی تر بگیریم
خنده بهترین درمان داروهاست .
وقتی که می خندیم همه چیز به نفع جسم وروح ما پیش می رود ما اغلب وقتی مریض می شویم که خود و زندگی را بیش از اندازه جدی می گیریم آنچه برای سالم ماندن لازم داریم خندیدن است.همه ما به نوعی از بدبختی و بداقبالی رنج می بریم اما مردم شاد با انتخاب خود از انتظار طولانی برای دیدن روی خوش سکه ناامیدی های خود پرهیز می کنند.چرا می گی زندگی شوخی بردار نیست با این کار وقت فراوانی را صرف محدود کردن خنده های خود کرده ایم
یکی از بزرگترین مسئولیت های ما در مقابل دیگران آن است که از زندگی لذت ببریم زیرا با شاد بودن احساس بهترو کارائی بیشترخواهیم داشت ودیگران نیزاز مصاحبت با ما احساس رضایت و خرسندی خواهند کرد .
مامعمولا مسائل را بیش از اندازه بزرگ می کنیم بدترین اتفاقی که ممکن است روی دهد احتمالا بسیار ناراحت کننده است اما پایان دنیا نیست .
آره گاهی شاد بودن کاری دشوار است
قلم ورنگ در اختیار شماست بهشت را نقاشی کن و بعد وارد آن شو .....
بخند دیگه