سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرد را آن بهاست که بدان نیک داناست آن ارزى که مى‏ورزى ، [ و این کلمه‏اى است که آن را بها نتوان گذارد ، و حکمتى همسنگ آن نمى‏توان یافت و هیچ کلمه‏اى را همتاى آن نتوان نهاد . ] [نهج البلاغه]

عطر گل یاس

چقدر سخته توی فصل بهار، بهار وجودت خزون بزنه..........

درست مثل این می مونه که شکوفه ی درخت باغچه خونت داره گل می کنه ناگهان یه بارون بی موقع اونارو پرپرمی کنه

ابرهای خزون سیطره ذهن و روحتو احاطه کنه.وحشت زده و مبهوت از اینکه قلبت از حرکت ایستاده اما به خود می گی نترس اون به خوابی خوش فرو رفته به امید پراکندن ابرهای خزانی

یه آن در فصل بهاری گرم خودتو در محیطی یخ زده و بی روح می بینی در تکراری غم انگیز، نومیدی با خود می گی

من... مسافررویاها... چرا اینجا؟ چرا الان ؟

صدایی ناشناس اما نه.. همون آشنای دیروزدرگوشت زمزمه کنان می گه بگذار تا فرو افتی آنگاه راه آزادی را باز خواهی یافت حقیقت را دریاب .

به وقت اگر باور داشته باشیم نه فقط امروزو نه فقط امشب آرامش فرا می رسد تو را نمی دانم.

اگر باور نداری به باغچه خانه همسایه که سالها هیچ شکوفه نزده بنگر شادی کنان، مات و مبهوت، به تماشای اولین غنچه نشسته اند تو خود خوب می دانی ..................

ابرها که پراکنده شد و نخستین پرتو خورشید را در آسمان دل دیدی همه چیز بوی زندگی می گیرد و آرامش باز میگردد همان آرامش پیش از طوفان که همانندی ندارد ..................

نوشه شده در ابریترین روز زندگیم




یاس ::: جمعه 87/2/6::: ساعت 3:12 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ